دلم گرفت اي هم نفس
پرم شکست تو اين قفس
تو اين غبار . تو اين سکوت
چه بي صدا . نفس نفس
از اين نامهربوني ها
دارم از غصه مي ميرم
رفيق روز تنهايي .
يه روز دستاتو مي گيرم
تو اين شب گريه مي توني
پناه هق هقم باشي
تو اي همزاد همخونه
چي ميشه عاشقم باشي؟
دوباره من دوباره تو
دوباره عشق . دوباره ما
دو هم نفس . دو هم زبون
دو همسفر . دو همصدا
تو اي پايان تنهايي
پناه آخر من باش
تو اين شب مرگي پاييز .
بهار باور من باش
بذار با مشرق چشمات .
شبم روشنترين باشه
ميخوام آيينه خونه
با چشمات همنشين باشه
RSS
عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید